Betars Az Man

اگر حرفی سرودی روی لب ها نيست
وَ زنگِ نعره ای در گوش شب ها نيست،
اگر اكنون هجومِ درد و تنهايیست،
اگر اميدِ من اميدِ رويايیست،

نخواهم رفت، خواهم ماند!
و روزی با تو، خواهم خواند!
سرودی را كه از چشمم نمی خواني!
حديثی را كه جز رويا نمی دانی!

بترس از من!
بترس از من!
از اين سيلِ جُدا افتاده ی مغرور!
بترس از من!
بترس از من!
كه پُر كينه نگاهت میكُنم از دور!

برايت مهربان بودم،
تو ميدانستی و نامهربان بودی!
به پايت زندگی دادم،
تو رنجم دادی و در فكرِ جان بودی!
گرفتی هر چه از من بود،
چنان دشمن مرا پا بستی و رفتی!
چو ترسيدی كه بگريزم،
پُلِ پيوندمان بشكستی و رفتی!

بترس از من!
بترس از من!
از اين سيلِ جُدا افتاده ی مغرور!
بترس از من!
بترس از من!
كه پُر كينه نگاهت میكُنم از دور!

بترس از من!
بترس از من!
از اين سيلِ جُدا افتاده ی مغرور!
بترس از من!
بترس از من!
كه پُر كينه نگاهت میكُنم از دور!



Credits
Writer(s): Iraj Jannatie Ataie, Majid Kazemi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link