Tasnif Zibatarin

به سر شد جوانی
دریغا از تو هر گز ندیدم مهربانی
گل من در فراغت تبه شد زندگانی
چه شبها که تنها به یادت گریه کردم چو ابر نو بهاری
چه کنم بی قرارم فغان از بی قراری
که هستم چه هستم اسیری دلشکسته
ز هستی گریزان غریبی زار و خسته
ربودی به یغما دلم را تو ای رنگ هستی
گناهی نکردم که از من تو پیمان گسستی
دل عاشق غمی داره
با غمش عالمی داره
چه کند بی قراره
ای سرو روان ای آرام جان نگارم دلستان
دمی با من بمان
میفزا غمم را فغان از غم فغان
آه ای نازنین ای زیباترین
میفزا آه از این ز هجرت این چنین
مرنجان دلم را سرشکم را ببین
غم هجرت روز و شب بر جان زند تازیانه
آتش عشقت کشد از تار و پودم زبانه
من بی تو ای نگارم
چون شمع شام تارم
دل عاشق غمی داره
با غمش عالمی داره
چه کند بی قراره



Credits
Writer(s): Mohammad Javad Zarabian
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link