To Bekhan

هرگز نمیشد باورم
این برف پیری بر سرم
سنگین نشیند چنین

من بودم و دل بود و می
آواز من آوای نی
هر گوشه میزد طنین

اکنون منم حیران
ز عمر رفته سرگردان
ای خدای من
با این تن خسته
هزاران ناله بنشسته
در صدای من

ای عشق نافرجام من رفتی کجا
ای آرزوی خام من رفتی کجا
آن دوره آشفتگی های تو کو
ای عمر نا آرام من رفتی کجا

تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر
که دل خسته من در آمد از سینه به در
تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم
تو پر از شوری و من ز عالمی خسته ترم

تو بخوان، تو بخوان
به گوش اهل جهان
که خبر شود از شتاب این کاروان

اکنون منم حیران
ز عمر رفته سرگردان
ای خدای من
با این تن خسته
هزاران ناله بنشسته
در صدای من

ای عشق نافرجام من رفتی کجا
ای آرزوی خام من رفتی کجا
آن دوره آشفتگی های تو کو
ای عمر نا آرام من رفتی کجا

تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر
که دل خسته من در آمد از سینه به در
تو سبک بالی و من اسیر بشکسته پرم
تو پر از شوری و من ز عالمی خسته ترم

تو بخوان، تو بخوان
به گوش اهل جهان
که خبر شود از شتاب این کاروان
تو بخوان، تو بخوان
به گوش اهل جهان
که خبر شود از شتاب این کاروان



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link