Ey Dad o Bidad

عاشق شدم از شوق می گفتم به فریاد
از هرچه غیر از عشق باشد گشتم آزاد
اما چه آسان عشق من دادی تو برباد
نام مرا هم تا کنون بردی تو از یاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد

گفتم به دل گم گشته را پیدا نمودم
من هم دلی در سینه ای شیدا نمودم
با دست خود من خویش را رسوا نمودم
صید گرفتاری شدم در دام صیاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد

فریاد من را جز خدا فریاد رس نیست
کس همدم این خسته ی بی هم نفس نیست
تا لحظه ی مرگ گر بگریم باز بس نیست
این خانه بی تو بهر من جز یک قفس نیست
چون قطره ی اشکی که از چشم من افتاد
افتادی اما کی توانم بردت از یاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد

اینک من و تو تنهای تنها
هریک گرفتار غمگین و رسوا
روز تو بی من شب میشه اما
بی تو رسم من تا صبح فردا
آن عشق سوزانت چه شد اشک لرزانت چه شد
شعله شد بر جانت افتاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد

سوگند و پیمانت چه شد قلب ویرانت چه شد
ناله شد در سینه فریاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
ای داد بیداد



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link