Elaheh Naz

باز ای الهۀ ناز با دل من بساز
کین غم جانگداز برود زبرم

گر دل من نیاسود، از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم

باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم

گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پرشور و شعف
به سویت بپرم

آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟
ناز تو بیش از این بهر چیست؟

تو الهۀ نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این
نباشد هنرم

این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیابی اثرم

یار، جان، آه، وای ، جان، یا

دیوانۀ محبت جانانه ام هنوز
دست از دلم بدار که دیوانه ام هنوز
جان، یار، آخ، عزیز من، وای، آخ، یار

ای دوست، ای دوست قصه ای ز محبت بگو که من
طفلم به طبع و طالب افسانه ام هنوز

زین خانه رم مکن کز آهووشان شهر
کس جز تو ره نجسته به کاشانه ام هنوز
یار، آه

عمری به گرد، عمری به گرد شمع جمال تو گشته ام
وآتش نخورده بر پرِ پروانه ام هنوز

در خانه ای که دولت وصل تو یافتم
در خانه ای که دولت وصل تو یافتم
چون حلقه بسته بر در آن خانه ام هنوز
یار، آخ، یار، آخ، یار
در خانه ای که دولت وصل تو یافتم
چون حلقه بسته بر در آن خانه ام هنوز
یار، آه، آخ، آخ، آه، یار، آی امان، آه

باز ای الهۀ ناز با دل من بساز
کین غم جانگداز برود زبرم

گر دل من نیاسود، از گناه تو بود
بیا تا ز سرِ گنهت گذرم

باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم

گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پرشور و شعف
به سویت بپرم

آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟
ناز تو بیش از این بهر چیست؟

تو الهۀ نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این
نباشد هنرم

این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیابی اثرم



Credits
Writer(s): Mohseni Mohseni
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link