Zolf

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم (یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم)
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم (غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم)
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم (زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم)
طرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم (طرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم)
بر بادم، بر بادم، بر بادم (بر بادم) بر بادم، بر بادم

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم



Credits
Writer(s): Mohsen Namjoo
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link