Goftam Be Chashm (Live)
گفت
در عشق من از جان گر توانی بگذری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت
در راه نخستین گر ز من رسواتری آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت اگر داری به وصل من امیدی بعد از این
باید از عالم کنی صرف نظر
گفتم به چشم
گفت
باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان برپا کنی شوری دگر
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا، جور و جفا با ما چرا؟
با رقیبان مهربانی دشمنی با ما چرا؟
ای سیه چشمون، مگر عاشق شدن باشد گناه؟
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا؟
گفت
گر مرا خواهی به آتش عشقم
بسوز و گفتگو مکن
گه به شیدایی
گه به رسوایی
به جز من آرزو نکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران
گفت
در عشق من از جان گر توانی بگذری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت
در راه نخستین گر ز من رسواتری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت اگر داری به وصل من امیدی بعد از این
باید از عالم کنی صرف نظر
گفتم به چشم
گفت
باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان برپا کنی شوری دگر
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا، جور و جفا با ما چرا؟
با رقیبان مهربانی، دشمنی با ما چرا؟
ای سیه چشمون، مگر عاشق شدن باشد گناه؟
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا؟
گفت
گر مرا خواهی به آتش عشقم
بسوز و گفتگو مکن
گه به شیدایی
گه به رسوایی
به جز من آرزو نکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران
در عشق من از جان گر توانی بگذری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت
در راه نخستین گر ز من رسواتری آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت اگر داری به وصل من امیدی بعد از این
باید از عالم کنی صرف نظر
گفتم به چشم
گفت
باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان برپا کنی شوری دگر
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا، جور و جفا با ما چرا؟
با رقیبان مهربانی دشمنی با ما چرا؟
ای سیه چشمون، مگر عاشق شدن باشد گناه؟
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا؟
گفت
گر مرا خواهی به آتش عشقم
بسوز و گفتگو مکن
گه به شیدایی
گه به رسوایی
به جز من آرزو نکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران
گفت
در عشق من از جان گر توانی بگذری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت
در راه نخستین گر ز من رسواتری، آنگه بیا
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفت اگر داری به وصل من امیدی بعد از این
باید از عالم کنی صرف نظر
گفتم به چشم
گفت
باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان برپا کنی شوری دگر
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا، جور و جفا با ما چرا؟
با رقیبان مهربانی، دشمنی با ما چرا؟
ای سیه چشمون، مگر عاشق شدن باشد گناه؟
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا؟
گفت
گر مرا خواهی به آتش عشقم
بسوز و گفتگو مکن
گه به شیدایی
گه به رسوایی
به جز من آرزو نکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران
Credits
Writer(s): Darya Dadvar
Lyrics powered by www.musixmatch.com
Link
© 2024 All rights reserved. Rockol.com S.r.l. Website image policy
Rockol
- Rockol only uses images and photos made available for promotional purposes (“for press use”) by record companies, artist managements and p.r. agencies.
- Said images are used to exert a right to report and a finality of the criticism, in a degraded mode compliant to copyright laws, and exclusively inclosed in our own informative content.
- Only non-exclusive images addressed to newspaper use and, in general, copyright-free are accepted.
- Live photos are published when licensed by photographers whose copyright is quoted.
- Rockol is available to pay the right holder a fair fee should a published image’s author be unknown at the time of publishing.
Feedback
Please immediately report the presence of images possibly not compliant with the above cases so as to quickly verify an improper use: where confirmed, we would immediately proceed to their removal.