Hichi - Live

تویِ زندانِ پارسایي خوب
جان به جان آفرینْش تسلیم است
تویِ گودالِ انزواباري
غمِ نوستالژیِ سنگین است
دردِ آن چه برفت رنگین است

منو بنداز برو بابا ول کن
از خودت حرف داری دل دل کن
آنقدَر دانمم که هیچ نیستم
عمراً عشقی اونم نمیدانی
عمراً عشقی اونم نمیدانی

غم چو اهریمنیست جان فرسا
تویِ واکسیل و نقشِ دژبانی
غم چو اهریمنیست جان فرسا
تویِ واکسیل و نقشِ دژبانی
بر اضافه حقوق شادی کن
آنقدَر، آنقدَر که بتْوانی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلّاً هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلّاً هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلّاً هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلّاً هیچی
پس کلّاً هیچی، هیچی، هیچی، هیچی، هیچی، هیچی
هیچی، هیچی، هیچی، هیچی



Credits
Writer(s): Mohsen Namjoo
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link