39 Hafte

چقدر روی تنت ترکش نشست و
رگای خاک و پر کردی باخونت
که دست بردار نیست این خاک حتی
یه لحظه از پلاک و استخونت
تو آغوش خدا خوابیدی شاید
که دیگه قصد کردی برنگردی
کدوم حاجت رو میخواستی بگیری
که حتی دست و پاتم نذر کردی

واسه روزای بی دردی که دارم
میون خون تو اوج درد بودی
خدا میدونه که بی تو چی میشد
تو تنهایی یه لشکر مرد بودی
چقدر قدم زدی میدون مینو
که من هر جا قدم میزارم امنه
چه جوری خاکتو دیوار بستی
که حتی خونه بی دیوارم امنه

برای اینکه من آروم باشم
چقدر توی دلت آشوب میشد
تو که هروز زخمات تازه تر بود
بگو زخمای تو کی خوب میشد
یه جوری پر کشیدی از زمین که
به اوج آسمون نزدیکتر شی
نخواستی رو زمین ردّت بمونه
خودت خواستی که مفقودالاثر شی

واسه روزای بی دردی که دارم
میون خون تو اوج درد بودی
خدا میدونه که بی تو چی میشد
تو تنهایی یه لشکر مرد بودی
چقدر قدم زدی میدون مینو
که من هر جا قدم میزارم امنه
چه جوری خاکتو دیوار بستی
که حتی خونه بی دیوارم امنه



Credits
Writer(s): Hamid Askari
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link