Derakht

شاخه سارانت سبز و بلند
روح خاک را در ریشه داری
زردی خورشید آبی آسمون
تو سبزی برگات می کاری
به من بگو
چند تا زمستون
چند تا فصل خشکِ بی آبُ دیدی
آن چنان شوري تو در خود داری
انگار يادي از تاريكی ها نداری
به من بگو تا که باشم ، تک درختی خشک
که سپرده جوونه هاش رو به دست باد
به من بگو ای ریشه دار ، تا کی باشه
خونم تو دشت بی آب و پر از خاک
روزی بودن شاخه هام پر زِ جوانه
من سایه بان بودم بر خواب های رخوت انگیز
من روزی بودم لبریز از امید
امروز فقط تک درختی ام در مسیر باد
قصه بگو از سال های دور
قصه بگو
قصه بگو از سال های دور
بگو از کجا به این هیبت رسیدی
در افق با رنگ آسمون چه طور این همه
زیبایی آفریدی؟!
به من بگو
به من بگو چند تا زمستون
چند تا فصل خشکِ بي آبُ ديدي؟!
آن چنان شوری تو در خود داری
آن چنان شوری تو در خود داری
انگار یادی از تاریکی ها نداری
آیا این خلوتِ جنگله يا سرنوشت
كه شاخه هايت مي لرزند همه در انزوا
اين ازدحام جنگلِ يا سرنوشت
كه شاخه هايت می رقصند، همه سرخوش ، رها
به من بگو ریشه در زمین ، سرو و استوار
کجا نهفته ای ز سرخوشی هایت راه؟!
من روزی بودم لبریز از امید
امروز فقط تک درختی ام در مسیر باد



Credits
Writer(s): Golnar Shahyar
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link