Boghze Si Saleh

حسِ تنهاییِ بدی دارم
حسِ یک آدم بدون بغل
حسِ اون آدمی که بی همراه
داره میره تویِ اتاقِ عمل

حسِ تنهایی بدی دارم
حس و حالِ یه مردِ دیوونه
حس و حالِ کسی که تو روزِ
مُردنِ مادرش تو زندونه
نه تو دلگیری از رفتن
نه من اشکم سرازیره
منو جوری شکستی که
دیگه گریه ام نمیگیره

شدم مثلِ یه ابری که
زمستون هم نمیباره
دیگه این بغضِ سی ساله
شکستن بر نمیداره

یه حسی بینِ ما بوده
که حالا غیرِ یک غم نیست
اگه گِریه ام نمیگیره
واسه حفظِ غرورم نیست

یه حسی بینِ ما بوده
که این روزا شده یک درد
به جای ما یک سنگ هم بود
دیگه این دردو حس میکرد
تو خیلی قبل از این رفتی
که این اندازه من سردم
کنارت سوگواریمو
برای رفتنت کردم

نه با تو زندگی دارم
نه از فکرِ تو آزادم
چه میموندی چه میرفتی
تو رو از دست میدادم

یه حسی بینِ ما بوده
که حالا غیرِ یک غم نیست
اگه گِریه ام نمیگیره
واسه حفظِ غرورم نیست

یه حسی بینِ ما بوده
که این روزا شده یک درد
به جای ما یک سنگ هم بود
دیگه این دردو حس میکرد



Credits
Writer(s): Roozbeh Bemani
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link