Goosht

درو وا کردم رفتم تو
دیدم پنجره بازه تا ته
بیرونو نگاه کردم دیدم
نمیاد این منظره ها رو یادم
یهو رعد و برق زد
روشن شد صورت غریبه ها
از غریبگی پیشِ ما نباید حرف زد

تیز و بی هویت مثلِ آفتابِ پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
هرکی با ما گشت اَز بین رفت و
هی کنج و کاوید
نابود باید باشی، تا بود باید کاوید
تیز و بی هویت مثلِ آفتابِ پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
هرکی با ما گشت اَز بین رفت و
هی کنج و کاوید
نابود باید باشی، تا بود باید کاوید

غلیظی، شکست بخور رها شی
عبور کن هر طوری که شد ادامه بده
از هرجا شد شروع کن
بذار خاکِ زمان بشینه روت
سبز میشی تو دامنه دوباره
وقتی آفتاب میشکافه سینه یِ کوهو
فقط دنبالِ رود کن
بذار از چند تا زاویه ببینی
یاد بگیری الفبای شعورو
قد بکش از پشتِ غرور
بفهم فرق ثبات و سکونو
هُل بده دور تر مرزِ جنونو
دگرگون کن زمونو
رها شو، رها کن
منو، خودتو، اونو
فرق داشت فهمون از پارگی
با بقیه باید دوخت
ولی با ما باید برید رفت
به آهستگی و هموارگی
از رهایی معنا بگیر
با بقیه باید موند
ولی با ما باید گریخت
ما وحشیا رو کشتیم
به مهربونا گوشت غذا بدیم
تو با قلبت بمون یکی
تا به ذهنت فضا بدی
بی آزار نمیر، نگو رفتی از روح
همه تو قدرت ظالمن
توی ضعف مظلوم
اونا که رامن و قانع و کم رو
چیزی هم نگیرن تا ابد همه به صف ممنون
مثالم اطرافت پره، جامعه هُلت میده
تو حاشیه تقصیرم میندازه گردنِ
خودت یا هرکی که شبیه توئه
درو بستم رفتم حرفمو گوش کردن اما
من تنها پرنده ای بودم که کوچ کرد از گرما
از آفتابِ داغِ آرزو خاطرم سوخت
از قُله ی فکرم رود جاری شد به جستجو
ولی هنوز مسلحم به خشم و عشق و دغدغه
از ناخونای پا تا تارِ مو
بیا بیرون اَ اتاقت، کسی چیزِ بیشتر نمیده بهت
اگه چیز بیشتر نخوای، نگو کافیه بسه بگو لازمه، کمه
پی کافی و کم نباش
بیا بیرون اَ اتاقت، جات وسطِ این منظره هاست
نترس اگه غریبه ای دیدی
غریبگی توهمِ پوچِ پشتِ این پنجره هاست
بیا بیرون اَ اتاقت، کسی چیزِ بیشتر نمیده بهت
اگه چیز بیشتر نخوای، نگو کافیه بسه بگو لازمه، کمه
پی کافی و کم نباش
بیا بیرون اَ اتاقت، این راه با پاهات آشناست
این جا هرکی پی جایگاهه، تعیین کن جایگاهت کجائه
تو تو این جامعه جایگاهت کجاست؟

تو تو این جامعه جایگاهت کجاست؟

بیا بیرون از اتاقت



Credits
Writer(s): Nouraei Bahram
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link