Faryade Kohneh

نميبينه نورى چشام توى اين
اتاقى كه سرتاسرش آجره
هميشه لبامو به هم دوختن
گلوم از يه فرياد كهنه پره
دارن ميگذرن لحظه ها و هنوز
من اينجا دارم دست و پا ميزنم
تا كى بايد اين عشق ممنوع شه
به اين جرم كه من مرد نيستم زنم
اونايي كه ديوارو چيدن برام
تا با نا اميدى به زانو درام
ببينن كه با درد اين سالها
هنوزم نفس دارم و روى پام
چشاشون و بستن هميشه بروم
ميترسيدن از اينكه من ديده شم
صدا حبس شد توى سينهم ولى
هميشه میخواستم شنيده بشم

هزار بار شكست خوردم اما هنوز
میجنگم با هرچى كه سدم بشه
ميخوام پاى اين آرزو وايسم
تا روى زمين و زمان كم بشه
میدونم يه روزى همه آجرا
میريزن با فرياد اين حنجره
میخونم من انقدر تا سبز شه
رو ديوار اين خونه يه پنجره

اونايى كه ديوار و چيدن برام
تا با نا اميدى به زانو درام
ببينن كه با درد اين سالها
هنوزم نفس دارم و روى پام
چشاشونو بستن هميشه بروم
میترسيدن از اينكه من ديده شم
صدا حبس شد توى سينهم ولى
هميشه میخواستم شنيده بشم



Credits
Writer(s): Rana Mansour, Mehrdad Ghalandari
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link