Pahlavanan

(ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام کوچ است از جهان)
(در گوش جانم می رسد، طبل رحیل از آسمان)

این بانگ ها از پیش و پس، بانگ رحیل است و جَرَس
هر لحظه ای نفس و نفَس، سر می کشد در لامکان
زین شمع های سرنگون، زین پرده های نیلگون
خَلقی عجب آید برونن، تا غیب ها گردد عیان
(زین چرخ دولابی تو را، آمد گران خوابی تو را)
فریاد از این عمر سبک، زنهار از این خواب گران

ای دل سوی دلدار شو، ای یار سوی یار شو
ای پاسبان بیدار شو، خفته نشاید پاسبان
(هر سوی شمع و مشعله، هر سوی بانگ و مشغله)
(که امشب جهان حامله، زاید جهان جاودان)

تو گِل بُدی و دل شدی، جاهل بُدی عاقل شدی
آن کو کشیدت اینچنین، آنسو کشاند کهکشان
در کف ندارم سنگ من، با کس ندارم جنگ من
با کس نگیرم تنگ من، زیرا خوشم چون گلسِتان
پس خشم من زان سر بُوَد، وَز عالم دیگر بود
این سو جهان آن سو جهان، بِنشسته من بر آستان

(ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام کوچ است از جهان)
در گوش جانم می رسد، طبل رحیل از آسمان



Credits
Writer(s): Mohammad Esfahani
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link