Zibaye Zeshte Man

زیبای زشت من در آیینه خشت من
در وارونگی نهان پنهان گشته عشق من
هی گفتم برو نمان رفتی ماندن مرا
کج فهمیده بود شعر آواز خواندن مرا
من خود جاهلم به این که چیست خواسته ی دلم
در سردرگمی مرا حیران کرده ای دلم
دارد چین میخورد کم کم پیشانیم
من هی مینویسمت تو هی میخوانیم

آسمون ببارش که اسم حال من عشقه
عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که
آسمون ببارش که اسم حال من عشقه
عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که

پرت و پلا نوشتنم که این سکوتو بشکنم
میخوام صدای خندتو با همه گوشا بشنوم
اشاره کن صدا بزن درد و دلاتو ساز کن
اتاق تاریک منو پنجره هاشو باز کن
بزن به بیخیالیو سر به سرم بذار باز
بگو ولت نمیکنم پشت درو درار باز
میخوام که جون من بشه قسم به حرف راستت
انقده عاشقم بشی که قلب دنیا واسته

آسمون ببارش که اسم حال من عشقه
عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که
آسمون ببارش که اسم حال من عشقه
عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که
آسمون ببارش که اسم حال من عشقه
عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که
(آسمون ببارش که)
(عاشقم نبود تو فال اسممو نمینوشت که)



Credits
Writer(s): Moein Zandi, Saeed Ansar
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link