Tasvir Ou

بعد از این جوید در افق ها
چشم من تصویر رویش را
با غمش بی او همسفرم
کی رود یادش از نظرم
رفت و من چون تک برگی تنهام
مانده ام بی شور و تمنا
با او در غروبی رویایی
قصه ها گفتم ز آشنایی

او را جویم پس از این در رویاها
بر هر برگی بنویسم نامش را
ناگه رفت او در غروبی خونین
مانده ام اینجا من خاموش و غمگین
آیینه ها شده پر از نقش او
شوری در این دل تنگم دیگر کو
چون جنگل ها خاموش و دلگیرم
در زندان تنهایی اسیرم
پس از او به دلم بخدا خفته آرزو

بعد از این جوید در افق ها
چشم من تصویر رویش را
با غمش بی او همسفرم
کی رود یادش از نظرم
رفت و من چون تک برگی تنهام
مانده ام بی شور و تمنا
با او در غروبی رویایی
قصه ها گفتم ز آشنایی

او را جویم پس از این در رویاها
بر هر برگی بنویسم نامش را
ناگه رفت او در غروبی خونین
مانده ام اینجا من خاموش و غمگین
آیینه ها شده پر از نقش او
شوری در این دل تنگم دیگر کو
چون جنگل ها خاموش و دلگیرم
در زندان تنهایی اسیرم
پس از او به دلم بخدا خفته آرزوها
پس از او به دلم بخدا خفته آرزوها



Credits
Writer(s): Mohammad Nouri
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link