Shab

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است
ور تو را گوشه تیرگی ها مقام است
اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را
عشق می باید این روزگاران خدا را

هرچه خواهی تو از لطف او آرزو کن
چاره خویش را در دلت جستجو کن
دامن دیو افسردگی ها رها کن که باری
بر نگیرد ز دوش تو اندوه آری

چون کبوتر بزن پر بزن پر که گویی
از نشستن تو یارا مرادی نجویی
پر بکش سوی دل روشنی ها که شاید
از پس تیرگی آفتابی درآید

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است
ور تو را گوشه تیرگی ها مقام است
اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را
عشق می باید این روزگاران خدا را

گر تو را
گر تو را
بخت یارا
گر تو را
در آید

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است
ور تو را گوشه تیرگی ها مقام است



Credits
Writer(s): Faramarz Aslani, Peyman Salimi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link