Gelayol

زندانی خودمم و نگهبان خودمم
شاکی من دنیاست و آدمای دورمن
یه دنیا درد و دفن کردم تو سینم و
نوشتم مرگ یعنی ابتدای بودنم
میناله اشک از چشم میگه دیوونس
من و نرون از خودت که بغضات بیهودست
هعی، میگذره ولی غم داره نه
اتاق ما بی کنجه شبیه دایره است
میچرخه دوره خودش بزنه تگری تف
بکنه بیرون این عالم از دل خود
چون یه دیو توی دل کل آدمامون
از این باورا نون نمی خوره کسی نه
پریدن سینه سرخا واسه سره سبزی
دور شدن رفتن، یه جاکه دردی
واسه کشیدن نفس تو قفسا نباشه
هیچ جنگ و مرگی توی خبرا نباشه
کاش منم بال داشتم،
هم قطارشون میشدم طعم ترک و درک
میکردم تا نباشه دوری سهم من
سخته نه، نباشه چیزی واسه قلبت
سهمت از شهرت یه تیکه قبره
کسی نمی فهمه اینجا حال منو تورو
فقط دل خیابونا واسه قدمامون تنگه

انقدی گرفتم ماتم که چشمامم ماتن
مشکل از اوناست که نمی بینن آدم
یا هنوزم خوابم و کابوس رو پرده است
بیدارم نکنید میگن بیداری کشنده است
دقم داره میده این دقت، من بعد
سر سری رد میشم و هرز می پرم
ولی کاش چند دقیقه ای خفه شه این دنیا
تا با خودم بتونم یکم حرف بزنم
بگم لعنتی چشم به درا دوختی بره نجات
اونکه منجی توئه همینجا تو آیینه هاست
یه بار بذار فشار بده طاق سینتو
یک، دو،سه این صدای ثانیه هاست
اسیرم بینشون دست خودم نیست که
زنجیرم باز میشه وقتی که نیست شه
نه مثل اوناکه پی آزادی ان و
دست و پاشون بسته نیست و فکرا زندانی ان
متنفرن ازم چون شبیه من نیست
نمی دونن کجان و میدونم کجا میرن
چون همه آدما کورن و بینایی نمی خوان
پی نرخ توی کوره ان و زیبایی نمی خوان
واقعیت جا موند پشت اتاق گیریم
همه الکی شدن واقعی بودن نمی خوان
اینبار کاش چند دیقه ای خفه شم
خیلی وقته که اینجا بودن و نمی خوام



Credits
Writer(s): Ali Saleck, Saleck
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link