Zendegi

بهم می گن فراموشت کنم اما نمیشه
نمی دونم تو از کجای قصه هم نشینی

نمی دونن تو تنها آدمی که هستی تو دنیا
که زیبایی چشمای منو از دور می بینی

زندگی گرمی دستای تو بود
شوق بی حد تماشای تو بود

زندگی یه چمدون مشترک
که پر از عطر لباسای تو بود (لباسای تو بود)

زندگی لحظه ی دیدار تو بود
دیدن اون همه ایثار تو بود

زندگی یه زندگیه مشترک
شادی و غم های بسیار تو بود

بهم می گن فراموشت کنم اما نمی خوام
نمی خوام عشقت از یادم بدر شه
نمی خوام تنها یادگاری از تو
همین شب گریه های بی ثمر شه

زندگی گرمی دستای تو بود
شوق بی حد تماشای تو بود

زندگی یه چمدون مشترک
که پر از عطر لباسای تو بود (لباسای تو بود)

زندگی لحظه ی دیدار تو بود
دیدن اون همه ایثار تو بود

زندگی یه زندگیه مشترک
شادی و غم های بسیار تو بود

بهم می گن فراموشت کنم اما نمی خوام
نمی خوام عشقت از یادم بدر شه
نمی خوام تنها یادگاری از تو
همین شب گریه های بی ثمر شه

بهم می گن فراموشت کنم اما نمی خوام
نمی خوام عشقت از یادم بدر شه
نمی خوام تنها یادگاری از تو
همین شب گریه های بی ثمر شه



Credits
Writer(s): Siavash Ghomayshi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link