Cheshato Basti

...چشاتو بستی، امشب اینجا تاریکه مثل تابوت و یه خفگیه، تو رفتی
میدونم خیلی سخت شده بود و تو دووم نیووردی ولی من چی؟
مگه قرارمون تا آخرش نبودش چرا همو نمیفهمیدیم؟
از هم ترسیدیم؟

دیروز آخرین تماسم با تو بودش ولی جواب ندادی
"صدات میلرزید وقتی گفتی "منو تنها نزاری
از همه خاطرات سیاهمون شدی فراری
آخرش تیغو کشیدی نداشتی راه رهایی

شاید حق با تو بودش
ولی نمیرفت حرف توی گوشت
تا گفتی میرم خواستم نری نشد نه هنوز الان فهمیدم منظورت یه چی دیگه بوده

دیگه ساعت نمیگذره
شبا هم طولانی تره
بی تو آرزوهامون همشون آرزو موندن
یه لکه خون کنارته خوب بخواب عمرم

توی مستیا لبات بودن رد پام
گفتی من میرم، حالا تو چشم بزار
دیگه نمیخندیدم من اون لحظه ها
اونجا گمت کردم همه چی رفت به گ*ا

الان خیلی نگذشته رو تقویمم
با اینکه صد سالی میشه غمگینم
من اومدم کنارتم تا غصه نخوری
حس تنهایی رو تموم کنم گریه نکنیم

بالای سرت اومدم ولی تو خوابی هنوز
تو ذهنم بیداره چراغت هرروز
و هرشب چشام خیسن به یادت
"من دستاتو گرفتم"
!میپرم... یه خوابه

چشاتو بستی ولی تا همیشه کنار هم هستیم
چقد زود رفتی...



Credits
Writer(s): Arian Shariaty
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link