Zan

پر و بال منو بستی که یک عمر
منو پنهون کنی پشت اسیری
همیشه دور من دیوار چیدی
که زن بودنمو از من بگیری

میخوای تو سایه ها پنهون بمونم
که دنیای خودت آروم بگیره
بگو از جنس چیه اعتقادت
که با تصویر من بر باد میره

چرا آزادی من چند قرنه
جهانت رو بلاتکلیف کرده
به تاریخ تو من بی اعتمادم
که همیشه منو تحریف کرده

تو خورشید منو فانوس کردی
تو رنگ شب کشیدی رو لباسم
بهشت زیر پاهامو نمیخوام
که دنیا رو جهنم کرده واسم

میخوای آزادیام رویا بمونن
یه روز کابوس میشن توی خوابت
منو از قصه ی دوزخ نترسون
تو که بستهَ س به مویی اعتقادت

شده مرز میون کفر و دینت
تنی که رنگ آزادی ندیده
تو انقد زشت میبینی جهانو
که زیبایی تورو آزار میده

قفس افسانه ی پوسیده ای بود
که تو دنیای من جایی نداره
بشین تو قعر تنهاییت نگا کن
چه جوری اوج میگیرم دوباره

تو خورشید منو فانوس کردی
تو رنگ شب کشیدی رو لباسم
بهشت زیر پاهامو نمیخوام
که دنیا رو جهنم کرده واسم

میخوای آزادیام رویا بمونن
یه روز کابوس میشن توی خوابت
منو از قصه ی دوزخ نترسون
تو که بستهَ س به مویی اعتقادت



Credits
Writer(s): Maria Mansoor
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link