Saz Va Avaz

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده ا ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم



Credits
Writer(s): Hossein Alizadeh
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link