Koochehaye Asheghi

کاشکی تقدیر انسانها فقط در خواب بود
قصه از آغاز سر میشد دلت بی تاب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب
کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و غم خوار منی
لعنت و نفرین بر این بیراهه که مُرداب بود
قلبم از طرز نگاهت باز هم آتش گرفت
کاش در چشمان تو یک چشمه ی پُر آب بود
سخت دلخونم از این بی رحمی تلخ و غریب
کاشکی کاشکی در رسم دنیا عشق ورزی باب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب
کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و غم خوار منی
لعنت و نفرین بر این بیراهه که مُرداب بود
قلبم از طرز نگاهت باز هم آتش گرفت
کاش در چشمان تو یک چشمه ی پُر آب بود



Credits
Writer(s): Alireza Afkari, Saeid Zamani, Sina Sarlak
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link