Haji Gom Kon Gureto

این یه اخطاره
حاجی!
دیگه را نداره

حاجی گم کن گورتو
مفخور حرامی گم کن گورتو
حاجی دیگه تمامی گم کن گورتو
چل سال پشت ما
حالا ماشه و مشت ما

چون ما اونقد گشنگی خوردیم سیر شدیم
پی جوونی مون سگ دو زدیم پیر شدیم
خونه سرده، گرد مرگه، درده
ما حاجی تو نظام کوفتی ت تحقیر شدیم
ما زندگی رو تو گور مزه کردیم
وقتی دار و ندار و خرج "غزه" کردی
حاجی کافر سگش شرف داره به تو
قرآن و انسانو به نیزه کردی

حاجی گم کن گورتور
این یه اخطاره گم کن گورتور
خون سَتاره گم کن گورتور
حضرت آقا گم کن گورتور
دیگه را نداره

نفس کثیف تو جنگلا رو خشک کرد
تو پاتو هر جا گذاشتی چوبه ها رشد کرد
تو اقتصاد ما رو به خر سپردی
تو فرهنگ ما رو زیر شکنجه بردی
آبانی که سرخه مثل خرداد
کابوسی که خفته تو خواب مرداد
نیزاری که خونه خاطراتش و
گردنی که سفت تر میشه طنابش و
پژمان که قبلش هنوز می تپه
زالویی که روی خون اون می کپه
چشمی که رفته به فروش برسه
و بغضی
که رفته به خروش برسه

پَ گم کن گورتو
مفخور حرامی گم کن گورتو
حاجی دیگه تمامی گم کن گورتو
چل سال پشت ما گم کن گورتو
حالا ماشه و مشت ما

دار و ندار و خواهرامونو فروختی
وقتی دار زدی، داد زدیم لبامونو تو دوختی
چه مادرا با چشم گریون رجز خوندن
پدرا که شب از شرم بچه ها تو کوچه موندن
چه پُشتا که از ستم تو حاشور خورده
و کشیدن ماله روش، یه مشت مرده شوربرده
حاجی تو از همون روز اول فقط فک زدی
تفم کف دستمون نذاشتی ولی حد زدی
حالا تاول زده کف خیابون از خشم
راه حل فقط کف خیابون ازنعشِ
تو پشته می سازیم اگه در نری
خدام به دادت نمی رسه، تو پیچ آخری

حاجی گم کن گورتو
تا نرفتی بالا گم کن گورتو
با آقازاده ها گم کن گورتو
تیر چراغ برق داریم گم کن گورتو
آره ماها فرق داریم گم کن گورتو
مفخور حرامی گم کن گورتو
حاجی دیگه تمامی گم کن گورتو
حاجی دیگه تمامی