Baz Aban

باز آبان با ترانه
میشود در هر کرانه
تکرار
جان من در جوشش است و
قلب من جامانده پشتِ
نیزار
شلعه های ناگهان را
زخم های خونچکان را
یاد آر
نسترن های جوان را
ضجه های مادران را
یاد آر
در مصاف سرب و سینه
در هجوم داس و دشتِ
گلگون
لیلی آزادی اش را
جستجو میکرد در خون
مجنون
دود و خشم و اشک چشم و
انفجار بغض شهری
تاریک
خون و خنجر، سنگ و سنگر
بر شقیقه هر دقیقه
شلیک
سوختم من از ستاره
جسم های تکه پاره
ای داد
شلعه سر رفت از وجودم
من دیگر آن من نبودم
فریاد
جرأتی توفانی ام من
خیزشی آبانی ام من
یار باش
از نفس افتاده این شب
با تفنگت تا سحر
بیدار باش

باور فاتح شدن را
در خیابان یک نفس
فریاد کن
این پرنده
میهن خونین پَرَت را
از قفس آزاد کن
جرأتی توفانی ام من
خیزشی آبانی ام من
یار باش
از نفس افتاده این شب
با تفنگت تا سحر
بیدار باش
با تفنگت تا سحر
بیدار باش



Credits
Writer(s): Rouzbeh Emad
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link