Sazo Avaz

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است

هوا آرام شب خاموش، راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز

رود آنجا که می بافند کولی های جادو گیسوی شب را
همان جاها که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند

همین فردای افسون ریز رؤیایی
همین فردا که راه خواب من بسته است

همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست

به هر سو چشم من رو می کند فرداست
من آنجا چشم در راه توام ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی

به هر سو چشم من رو می کند فرداست
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که می خندی
تو را از دور می بینم که می خندی و می آیی، ای دوست

تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد

تبسم های شیرین تو را با بوسه خواهم چید، ای دوست

وگر بختم کند یاری در آغوش تو ای افسوس
افسوس
افسوس



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link