Nashod

بچگي مو دزديدن ازم
همه بچه هاى محل پز ميدن اَ دم
قول دادم كوچيك ميمونم هل ميدن نرم
صبح به صبح مامان لباساي بزرگ ميكرد تنم
آااا بادِ پنكه خشك ميكرد عرق
ميدوييدم زيرِ پاهام رشد ميكرد علف
شاد بودم و سرِحال
تو دعوا دوتا لب لال
وقت خرابكارى ها ام زُل ميزد فقط
هيييى
گذشت يه چند سالى مخفى كارى از خونه
عشق و علاقه فاز شب بيخوابى مردونه
هركي سرش نباشه تو كتابا مردوده
ياره مهربان نباشه كتاب حتما دوده
آهاي بابا بريز تو جيبم هرچي مقدوره
من و با دوتا جيب خالي كي توي شهر ميگردونه
اون ممنوعِ
اونجا كه ميري ام دوره
چون بچه ننه بهم ميگفتن هي ، از روي لج بوده
پسر غلافش كن روبرو ايت آشناس
اين لفظاي پر تكرار سن پايينا تو پارك هاست
پاتوق عوض ميشه فقط ، رفيقت همونه
سينه جلو ميدي بچه محلت تو پاسگاس
منتظرِ پاييز كدر
كل شهرُ رنگي ميده جاييزه بهت
خالي ميكني ميچسبه چاي به دلت
من ميخوام ببينم نميخوام از اين آيينه بره

مامان شده خيره به در ، منتظر
برسم و اخمشو ببينم
اشك ميريزه يواشكي ، زير لب ميگه
ديگه نميتونم اشكتو ببينم
هرجايي كه رفتم بودي
شنيدم صداتو (نشُد) حرفتو بگيرم
پروازُ تو سرم ساختم و (نشُد) جلو چروكاي دستاتو بگيرم
بابا ميگفت هرگلى زدي به سر خودت زدي
با الفاظ ركيك
ميگفتم هنوز جا دارم بيدار شدم ديدم اب ميشه برفا چه سريع
ديدم اوني كه لباسام تنشه غريبس كردم با پندها سپري
خنديدم بهم نميومد ، گفتن: با شادي رو با اشكا بخري

من دلتنگ بچگي هام نيستم چون لال بودم
چون نميدونستم از كجا پر ميشده كاهدونم
حس سربار بودن لا بچه ها باحال بودم
بپام سوختن دود شدن ، ولي فقط من خام بودم
ميكردم اذيت نداشتم درك از وضعيت
ميگفتم چپمه طرف نميترسم از هزينه اش
دست به دست وسيقه اس
رفيقام واسم عزيزن
ضرر نداره كَت ها بازه و بالاء سر سينم
سنگينيش رو پشتمه كوله
كه وقتي گشنه ميشي ميري نزديك خونه
فكر ميكردم كارا سنجيده بوده
ميخواستم علاقم مثل سقف كلنگي بمونه
سفيد ميداد ميگفت كاغذ رنگي گرونه
سياه مينوشتي ميخواستي چه رنگي بخونه؟
دلم تنگ خنده هاي از ته دلِ
يه اتفاق تو سرمه دلم نميدونه
نه درس
نه راهِ كج
دارن هدف
نباشه فرض
سر هاي سبز
بايد عمل كرد و مرز گذاشتن جلو پاهات با مغز
شايد حس خوبي بياد هيچجا نكنه درز
پس
كودكي يه دوره اس مثل الان
بسته به ميزان فهمِ به اون برهه زمان
امان
نميده به من و تو و كل جهان
بگو بينم دستات تو حنان يا دست كلان هان؟

مامان شده خيره به در ، منتظر
برسم و اخمشو ببينم
اشك ميريزه يواشكي ، زير لب ميگه:
ديگه نميتونم اشكتو ببينم
هرجايي كه رفتم بودي
شنيدم صداتو (نشُد) حرفتو بگيرم
پروازُ تو سرم ساختم و (نشُد) جلو چروكاي دستاتو بگيرم
بابا ميگفت هرچي كه زدي به سر خودت زدي
با الفاظ ركيك
ميگفتم هنوز جا دارم بيدار شدم ديدم اب ميشن برفا چه سريع
ديدم اوني كه لباسام تنشه غريبس كردم با پندها سپري
خنديدم بهم نميومد ، گفتن: با شادي رو با اشكا بخري



Credits
Writer(s): Ali Pakzad
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link