Tanhaei (Rezi01. Wahid)

تنهایی قدم میزنم ده کوچه، دلم گرفته
میخوایم فریاد بزنم کسی نشنوه
باران میباره میندازه مره یاد تو، ها
هرچقدر میرم جلوتر دیوانه تر میشم از دفعه قبل
ایی آزارم میده بد جور
ولی بازم هستم مست و کور
تو بودی که برم دادی قول
شب هایم تیر میشه قطی الکل
میخواستم فراموشت کنم برا همیشه
سخت بود، چون بودی برامه فرشته
متانستم حست کنم و لمست کنم ولی نه
دیگه هیچ حسی نداشتی دور میکدی هی خوده از مه
تو بودی که بره مه میگفتی
هستم قطیت هرکجا بری
نیستی الان نمیدانم کجا برم
دل به کی بدم بگم از دردهایم
راه خوده جدا کدی باز شدم
تنها و خسته و کوفته
میخواهیم برم همی رایمم
اما بدان دوستت دارم هنوز از ته قلبم
یه
مه دیوانه شدم از ای تنهایی
از ای اتاق پر از خاطره
هنو ذهنم درگیرتوهه
قلبم هنو پیش تو گیره
مه دیوانه شدم از ای تنهایی
از ای اتاق پر از خاطره
هنو ذهنم درگیرتوهه
قلبم هنو پیش تو گیره

رفتنش، مثله بازی بودا
فکر میکرد او قاضی بودا
ولی، یکمم راضی بودا
این اخرا همه چی عادی بودا
نمی دونم، یهو چی شد که رفت
بد شد، یهو همه چی سخت
اما من دیدم اونو گریه می کرد اون اخره شب
رفت، انگار روحم پرید
بغض، همه جامو درید
بسه، دیگه حالم بده
انقد، تو دیگه بازیم نده
دیگه، هیچی عادی شده
دلم، دیگه راضی شده
بودنت، دیگه فازی شده
قلبم، دیگه به این راضی شده

مه دیوانه شدم از ای تنهایی
از ای اتاق پر از خاطره
هنو ذهنم درگیرتوهه
قلبم هنو پیش تو گیره
مه دیوانه شدم از ای تنهایی
از ای اتاق پر از خاطره
هنو ذهنم درگیرتوهه
قلبم هنو پیش تو گیره

تنهای قدم میزم ده دل بارون
نیستی پیشم ببین چقد شدم اروم
نفهمیدم به خاطر چی ترکم کردی
رفتی منو ولم کردی
رابطه بین ما بودش خوب
چرا زود تو خرابش کردی
از دست این روزگار
هر روز بد شانسی
خودت بودی که منو نخواستی
رفتی دیگه منو تنها گذاشتی
از کی دیگه میخوای بد بیاری
همونی که دوست نداره
شناسات همش بد میاره
حریفاتم پیشت کم کاره
دوستو دشمن برات معلومه
عاشقی چقد دردناکه

مه دیوانه شدم از ای تنهایی
از ای اتاق پر از خاطره
هنو ذهنم درگیرتوهه
قلبم هنو پیش تو گیره