Shabe Yalda

یه شبایی هم عین شب یلداس
از همیشه طولانی تره
سرد تره
سنگین تره
ولی خب جشنش میگیرم

یه سایه میدوئه دنبال من
تنها و وحشی رو زمینم بی هوا
نوشتن اسممونو توی بد ها
وسط زخمی ترا افعی ترا وحشی ترا
بدون تو یه مرواریده مشکی بی صدف من ته مرداب ام
یه ماهی وسطه دریا ولی خب بی نفس و وصل به قلابم

یه منظومه شمسیِ پر از رمزه برام هر تارِ از موهات
دوتا سیاره روشنه انگار همه جا همراهه ابروهات
یه مزرعه پر از گل میشدم از تو
بی تو شدم یه فریاد
بدون تو زمین اون روی وحشتناک و وحشیشو نشونم داد

من از دستت ندادم فقط یه مرحله میرم بالاتر
هر چی نزدیک تر میشم به قله
تو خیالم میبینم باهاتم
من از دستت ندادم
با دستِ پر بر میگردم یه روزی (با دست پر)
وقتی خورشیدو میخوایی یه وقتایی رو باید هم بسوزی

آن زمان که خبرِ رفتنِ تو تو سرم زوزه کشید
من شدم زمزمه گرگ و تنم خونه شیر
آن زمان که غم دوریت به دلم چنگشو زد
شبِ من شد شبِ یلدا و نبودت میکنه رنگشو بد

همه تنها و شبگردن هزاران راهو سد کردن
نبود همراه که برگردم ولی من با خیالت از شب یلدا گذر کردم
عجب شبای دلگیری
عجب دلهره نابی
همش ترس و قلق گیری
اه عجب کره خوابی
الو سلام

همین یه دونه رو هم اگه درست گوش میدادی الان وضع این نبود
من از پروانه ها هستم
کد دو یک
حالا بقیش پیش کش
گزارش دارم از این سرزمین اینجا هوا وحشی همه دروازه ها بستن
گفتم که تا وقتی ما آدما به حیوونا رحم نکنیم
همه همراه ما هستن
عوضی های حیوونم به ما رحم نمیکنن
ولی رو به زمین جوری که از پرواز ما خستن
چیزی که عوض داره گله نداره
همه همواره وابسته ان
پاییز وسطِ دلِ بهاره
آآه بیا
این تخت
آره
همین تختِ دو نفره
میتونه بهت مهلت نده
یهو خفتِ تو میچسبه سرِ شب
پس فک نکن که مردن بده
یهو دیدی موندی یه جای دور
تنها عن و غربت زده
آه یه
هی میره از یادم هفته
هی میگن اون واقعاً رفته
میشینم بیخودی با خودم میزنم بازم حرف هی
انگاری یه خلِ بیخودم
توهمی فیریکی بی اعصاب
هی کارامو دوره میکنم
رفقا پیچیدن به بازی ولی خب دیگه گوه نمیخورن
من یه جوری منگم و گیج انگار از هر شیشه گوده پرم
تازه ویسکی نخورده اینطورم
ولی میگذره خیالی نی منم
میرسم به تهش بالاخره نمیخوام اون الان یهو بیاد تو اتاق

به من نعشه بپره پس همون خفه شد بهتره
تا خودم تنهایی برسم اون میاد فقط کفشو بزنه
این راهو توش پول دیدم
دزدِ مسئول دیده ام
من تو این راه باتوم دیدم من
دیگه یه گرگه بارون دیده ام
عوضیا با خون میرن بی بطه ها قانون میدن
ما شدیم ناخونه انگشت اینا مردا ناخون میرن
خلاصه بگذرد این نیز
با این که حقِ خب منم این نیس
ولی یه روز هم نوبتِ ما میشه
میچینم یه بزرگتر از این میز

من از دستت ندادم
فقط یه مرحله میرم بالاتر
هر چی نزدیکتر میشم به قله
تو خیالم میبینم باهاتم
من از دستت ندادم
با دستِ پر برمیگردم یه روزی
وقتی خورشیدو میخوایی یه وقتایی رو باید هم بسوزی

من از شمع وجود تو به آتش میکشیدم چشم نامحرم و
این دریایِ پر موج ات خودش جنگ و خطر بود
من از رفتنِ تو ترسیدم و چاره فقط رنج سفر بود
من از رفتنت میترسیدم و
چاره فقط رنج سفر بود
چاره فقط رنج سفر بود



Credits
Writer(s): Armin Hashemi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link