KHODHA

تو یکی از این اتاقای تاریک ذهنت
یه خودی نشسته که نمی خوای بدونی هست
وقتی خوابی میاد بیرون آروم از پشت پلکت
نگاه می کنه با دقت به جسم خوابیده ات
جنس بدنش از سایه ست

رو گردنبندش یه تیکه شکسته آینه ست در حال تابیدن
تا یه کمی نزدیک میشه بهت می زنی غلت
انگار داری روتو می کنی به سمت تاریک تر
همه تو این قضیه ان
یه خودی تو ذهن بقیه ان

انتخاب می کنن ببیننت یا که نه
ولی من تو تاریکی نشستم
خیره به آینه تو دستم از تیرگی سایه ها تنم سرد
تصویرم هم محو
نشستم منتظرتم

سایه ها رو سیاهن آینه ها مکمل هم
آینه مو میگیرم می زنم تنها به دل شب
که تو تاریکی وجودم بشه حل
این آینه همسنگر من تو این مبارزه ست
تصویرم معجون زهرآگین حس و حادثه ست

این آینه ست که می زنم به استنادش حرف
مهم ترین خلق انسان بعد از اختراع چرخ
با کلید این کلمه ها وا میشن قفلا
ذهن بزرگ می خواد تصمیم کبری
بین این همه رفیق و غریب و گمراه
ذهنتو پیدا کن تو اجتماع خودها



Credits
Writer(s): Nouraei Bahram
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link