Hafteye Khakestari - Live in Vienna, 1993

شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی
وقت خوبی که می شد، غزلی تازه بگی
ظهر یکشنبه من، جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه، توی خونه جغد شوم
صفحه کهنه یادداشت های من
گفت دوشنبه روز میلاد منه
اما شعر تو میگه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه

غروب سه شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه من

عصر چهارشنبه من، عصر خوشبختی ما
فصل پوسیدن من، فصل جون سختی ما
روز پنجشنبه اومد
مثل سقاهک پیر
رو نوکش یه چیکه آب
گفت به من بگیر بگیر

جمعه حرف تازه ای برام نداشت
هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود



Credits
Writer(s): Varoujan
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link