Yeja Yeho Bar Mikhore Behet

یه آن، یهو بر می خوره بهت
بهت بند می کنه دلت
که بری بترکونی
شایع، عا

یه آن، یهو بر می خوره بهت
بهت بند می کنه دلت
از نگاه های بالا به پایین
از حرف شنیدن
از دستور، خسته ای
از چشم گفتن مجبور خسته ای
از کار کردن هفت روز هفته ای
دوست داری یه خوابی کنی
بگن از هوش رفته این
یه جا یهو بر می خوره بهت
بهت بند می کنه دلت
که بری بترکونی
صفرت رو به یک برسونی
آرزوهات رو سرد که بشی
سفت بپوشونی
می بیننت، بگن کاش عین تو بودیم
مدام توی سیر صعودی
هیچ احساسی عین شروع نیست
شروع کردم منم
چند وقتیه لب نزدم
تازه فهمیدم
چند چندم منم
کیش دادم
مفت خورا رو از منطقه ام
مثل ساعت، مخم کار می کنه
ممرضا داره خوب رفتار می کنه
دوباره داره با کفش هاش می دوئه
دوباره پسر بشاشی شده

یادمه اون روزا جام
یه گوشه خونه بود
خودم جلوی آیینه
یه دیوونه رو به روم
تا این که یه حرف، یه جا
یه آن برخورد بمون
اولاش هر روز
بیشتر و بیشتر تنها شدم
دیگه اجازه ندادم
اگر و اما کنم
شما همه تون با هم
می مونم من با خودم
می مونم من با خودم

خودمو بیشتر از همه هستم
چون تا بخواد ممرضا دم دستم
هم تو خوشیم پا بود
هم شب تلخم
باقی آفریده شدن برای رفتن
برا گشتن، برا بودن نه
کمک گرفتم سر سوزن، نه
خودمم، خودم همه تو دنده ان
یه غرور دارم و یه رگ تو گردن
سرد و گرم چشیدم
ولی نه کسی رو داشتیم
نه با کسی حرف زدیم
گرفتیم از لاستیک ها
یکی یکی پنچری
یه تایمی ممرضا
سالی یه پیرهن خرید
نگاه الان، همه چی حله
داش تون یه سره می خنده
نون و تره می خوره
برا کره می جنگه
اینا تبعات سر بی عقله
کلی تیر خطا زدم
به تایم ها می گفتم
اصلا از زیر بنا خَرم
هی رفتم و هی شدم
بیشتر راه بلد
شیر هم نباشم
با شیر برادرم
کلی از کارها مونده
یا تلف کرد، یا بیا با ما گوله
بیا با ما گوله
هنو کلی از کارها مونده

یادمه اون روزا جام
یه گوشه خونه بود
خودم جلوی آیینه
یه دیوونه رو به روم
تا این که یه حرف، یه جا
یه آن برخورد بمون
اولاش هر روز
بیشتر و بیشتر تنها شدم
دیگه اجازه ندادم
اگر و اما کنم
شما همه تون با هم
می مونم من با خودم
می مونم من با خودم

چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت
چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت
چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت
چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت
چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت
چون یه جا بالاخره
بر می خوره بهت