Gerogan (feat. Alireza)

آر
علیرضا
میگیم از رنجی که میبریم

زندگی میون آدمای هیچی ندار
بخاطر واقعی بودنت میدی تقاص
هویتتو میدزدن صاحبای قدرت
اونا پادشاه لختن و نداشت زیپی لبات
مثه فرخی، دیوار حبسو رنگ کنی با خونت
گفتن حریت خریته و لمس شدی، یابوئه
بویی از خورجینا دودش،
رفته عدل تو چشمه جمع فقر و مرگ و میرا سوده،
بهره مند، سوژه ی گپ خلق
بازم دم بزن ا دماوند، بهارم،
در نهایت، دادن در خفا رفت
فصلا هجو کلاشن
اساساً از اساس بی اساسن
بندا بند برا مغز، عین عوام اصل فرمانبر
فقط خلاف شرع لواط، وطی؟
به هر حال شهر، حشریه، بزک شده قوانین
پس تو هم سهمت فقط اینه، توهم رهایی
محصور سور، رقص دهر از موج رستاخیز
یا تصاویر، رکب خورده از راوی و نقادی
شلاقی، رفته خط ورقا روی تنت
هم از پا خورد، پدرت، بوده طعنه،
کلمات سوزش، درد داری
واست دفترا مونسن، کاهی
بلکه همرزما کوه بشن یه کم
همه بدنا تو شکنجه ان اما قلم باش گوره متنایی
یا حاصل پت و مت نباش که پتت رو آبه
بارِ متاع ناخالص، وفات فرهنگ تو ذاتت
میشی کمتر از گاو ، یه طرفداره جهت، کورانه
یه خود باخته، گروگانه شاه سایه با این حال
خیلی دوس داری خالی بشی با بیمیلی گاهی
بری به سمت راهی که نیست، قاطیه هیچ کاری
نه مثه همه واکسینه شی، زامبی ذهنی داریم
تاج و تخت پنهانی، سکس انسان و ماشین
حرفاتو زدم، کسی درک نمیکنه
اینه حضورت توی بهشت قرن بیست و یک

واقعیت همینه
ساعتا تندتر میره تازگی هم دقیقه
بیشتر وقتت درگیرِ کارایی که دوست نداری
به خاطر پولایی که ساده میشن هزینه
حالت بهم میریزه
واقعیت همینه
حماقت اینا خب که تمومی نداره
آدمای بیخود کلا گرفتارت کردن
چشما همه بی راه ، تو هم بدهکارِ کله ت
گفتن قصه ، ساده نترس
واقعیت ریده ، جامعه حقیقتو نمیخواد
نفهمی جایزه وقتی ندیدن شد یک نیاز
اصولِ فرعی ای که شده آموزش سطح اول
جریح تر شد ، نتیجش خب ، خریت شد ازدیاد
یعنی حتی نشون دادن اختلاف عقیده ،
یه افتخار جدیده
از سر بیکاری میکنن اعتراض به هر چی که
اهمیتی نداره چون فکره خوابه تعطیله
میشن چهره واسه بقیه ، تازه!
همینه واقعیت ، حقیقتی نداره فعلا
عذاب بکش پس ، محال بشه ترس
علایقت وهم ، درهای حکمت ، از یاد بره شک
صبر ، سختی تموم بشه ، بره پی کارش
ولی باز هم میکنن به تو حالی
تا روزی که خودت باشی گروگانی