Marg Ya Azadi

بو تعفن افکاری پوسیده
مقتول نبود به نگاهی پوشیده
قاتل زد جوری که بیدار نشه جاش
کشوری از خواب و پریده
حکومت جاعش صحنه جرم
چهل و چهار ساله بازه پرونده و حکم
نیست با اصلاح صحبت و سازش
پاک میشه الله رو پرچه ظلم
به نام زن زندگی آزادی
وایستادیم تا پای دادخواهی
مقسط نهایی درک درمانده
تلاوت سلام به خط پایانی
بر میگرده عدالت سر جاش
دین از راه سیاست جداست
زن میشه خود اصلی خودش
حق نداره کسی بگه
چی بپوشی جاش کجاست
مردم قاضی حکم آینده
مرگ یا آزادی برده برنده
با عقاید رنگی کنار هم یا
رعیت اربابی قوم برده
زندگی یکباره عمر مبارزه
محکوم به تنفس عمق فاجعه
ذهن مردست مسموم فانی
با هر چالشی مواجهه
خودشو باخته یا ساختو محکم
پا شد بعد از هر بار سقوط
حس جریان مقابل سکون
صدا فریاد مخالف سکوت
تاثیر حضور تو اجتماع
میسازه از منو تو ما و اون آدما
از تاریکی رد میشن
به هم عشق میدن
بزرگ شدن بچه ها میگن
رفتیم دنبال برابری
نمونه شکمی خالی گرسنه
نباشه تو چشا اشکی غصه
نگران قضاوت تاریخو قهرمانایی
که ساخت این رمز قصه
بزار برم صدام پوسیده تو قفس
بزار برم نمیتونم بکشم نفس
من باید برم
این حجاب اجباری سنگینه رو سرم
من باید برم
نمیخوام تنپوش سیاه دور تنم
میرم برای مرگ یا آزادی بجنگم
جلومو نگیر از چی من باید بترسم
بزار برم باید برم باید برم
کشتن همه ی آرزوهامونو
هر راهی رفتیم سنگ جلو پامونو
انداختن به اسم قانون
تبصره از بند اول جا موند
دفاع از حق
حقیقت زندگی برا ادامه
نه طریقت بندگی بری بیراهه
اونی بیداره ببینه زیرخاکو ضحاکو
نیمه راه بی اراده این بارو
عقب نشینه جلو ظالم مبهوت انگار
اعدام جماعت مظلوم ندیده
محدود زمان به تغییر مسیره
صدای اذان تبعیض تو کمیه
شرفته تحته تعقیب فریبه
خودت با بقیه حامله سرنوشت
هر بعد تعریفه جامعه سهمشه
شهری میسازه کامل از هر رنگشه
مثال ارتشه پشت هم مردمش
تا تهش جنگیده از حصارا رد بشه
حریفش اسیره چند تا حدیثه
تسلیمه اندیشه ازاد هر کی رو زمینه
تو جشن پیروزی سهیمه
نزددیکه بهمون
میسازیمش
همه با همیم دیگه
به امیدش
صدام پوسیده تو قفس
نمیتونم بکشم نفس
من باید برم
این حجاب اجباری سنگینه رو سرم
من باید برم
نمیخوام تنپوش سیاه دور تنم
میرم برای مرگ یا آزادی بجنگم
جلومو نگیر از چی من باید بترسم



Credits
Writer(s): Bahar Dehkordi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link