Booseye Yahooda

بر اساس حادثه
اینجام با انتقام از ضربات فاجعه
از یه زور که از توی نظم نگاهمون می کرد
با دستور آسمونو به قانون می بست
نسل، نسل توی حصار جون میدادن
هی تکرار می کردن فکر می کردن دژاوو میشن
من زوزه سیاه شب، یه سوز حس عاصی از شکاف مرگ
روییدم از خون اختیار
با لمس عشق توی مرز ممنوعه
با تجربه عمیق ترین بوسه سیاسی
برهنه شدم از قفل به نماد و دیدم بین زور و قانونتون حفره هواست
قرار دادتون مورفینو داد تو دستم
یه گوزن وحشی با حکم قوه قضا
خواستم تیم بشم با بچه ها به ضد بابا ها
با باباهاشون تیم شدن زدن زیر پام
دفن شد یه دنیا، ستاره پشت سرم
عمقی نموند تو هر نگاه مختصر
یه دره عمیق آنی خالی شد از جادو
شد یه ارتفاع مختصر
از گناه، شعر، سرودِ هرزگی
تا تثلیث مقدس عشق، جنون، برهنگی
مکش منو برد توی حافظه خالی
این خلع مرز من بود یه فاصله تا آسیب
شراب شلاق و شراره های شک وقت شام شیرین آخر
یه قاب تلخ آزاد
که توش خواستم حکّامو لو بدم به حضار
اما حضار منو لو دادن به حکّام
مثل تن لخت گلوله مامورا
لخت تنم صدام از زوزه هیولا
پی حقیقتی شام آخرو بچین دوباره

من فقط مسیح مجرم پشت بوسه یهودام
اما بی سرود، مرگ
زل می زد تو چشم بی فروغ من
تموم تعهداتم رو کشتم به جز هنر
نمی شد بِخَرنم می فروختن
نگه نداشت از مسیر علامت منو
مسیر بدون مقصد سراسر تبو
من فهمیدم از سلولای آهنی رو آغوش
شکاف مرز له میکنه پناهنده رو
بگو، کجاست مرز رهایی
من که خارم تو درز سیاست
استعاره ها شاهدان قتل رقصن
من عیانم تو قلب ضیافت شعر
تجربه رسواتر از رفتن مرگ تا خرخره
با هشدار نترسیدم
من نیستم سگ نگهبان نگاه مرده
پس مسیر محدودو نشخوار نکردم
گَرم و گستاخ زدم شکستن سنت ها
تا خونی شه بازار صورتش
ما زدیم زیر ستون انگ وطن
بکش کنار تا نریزه آوار رو تنت

خطر خاک، زخم تیغ، تراژدی، ته طبقه ها
رقصِ با ریتم تاریک
کمدی تبعیض، تف به قانون
من بیرونم از هر روند سیستماتیک
تو کجای کاری زدیم از بیخ به لاشیا
با بتهای تاریخ ما خود گناه بازیمون
حالا، میل به زُهدو کجا بذاریم
مثل سینه سازمون صدای سرخ سربه
ما خون بدن خیابون صحنه جنایت
مرز رعشه صداقت دروغ کفتار و شیر
یعنی رفتن مَکِش تا ته بی حمایت
حتی پاره میکنه باز نعره جنازم
منو اهلی نکن

مَکِش من رو برد تو سرگذشت زور
افتادم تو مردمان کور
نعمت از تو آسمون می ریخت
پُر می کردن بسته بسته تورو
این یه قرارداد بود بین زمین و آسمون
که نظم بده آشوب رو
مُرد خدا، گسسته شد امنیت
موند یه جمع ترسوتر و فکر شعله های جنگ
روز بعد جمع و بار کینه شون رو از تو فقر، کشیدن به کار بی ته
عصر تراکتور های دو پای بی قلب، با شخم امنیت و کشت مالکیت
سود، تولید، صدور بسته بسته نور و شلاق استبداد که کور کرد کور سو رو
و نور خدا
که بسته شد به میله و علمی که اثبات نکرد این شکست نورو
منو ببوس من یه دو پای وحشی ام
فارغ از دکور
اندیشه ترور
مکان من بی رحم و ثبات و امنیت
اون گلوله که زد بیرون از تو سینه یه کُلت
اما، اما بی فرود تو اولین هدف
و پارگی رو ترجیح دادم به سرزمین
مگر که بوسه عشق جایی می بود واسه آخرین وطن
یه فاصله بین فرهنگ و مذاب طبیعت
و هر دوگانگی، از جنس انتخاب و جبر
که از پیش انتخاب تصمیم غیر شد
یهودا زمانو تسلیم شعر کن
که بوسه ما هر مکانو پس می گرفت

تلو بده به خنده ات
مستم کن منو گرو بده به ترس اما
دست از بوسه برندار تو جمع حضار
این شومی تفاوت هامو لو بده به وحدت
به نام محرومان به نام دلشکستگان
به نام تن فروشان، به نام خستگان
به نام بی دستگان، به نام هرویین
به نام اعتیاد و زخم
صدای تروریسم
تصویر قاصدک های خاورمیانه
سرخی خبر
به نام دست بستگان و خشکی خطر رو پوست نازک زمین
و خون، و خون که سمت قبله می رفت و غیر از شمشیر هیج حادثه ای نیست
به نام زنجیر شکستگان و زخم هر جهش
که مثل سینه ام تنتون یه قصه بی مقصده
به نام تو که تشنه می بندنت تو استعمار و استبداد و ظلم
هزار صلیب هزار شعر بی اسلحه
و حذف شدگان که پوچی رو نمی پذیرن
اتفاقا هر روز می میرن
زنده میشن تهش



Credits
Writer(s): Ali Sorena, Farshad Ghanbari
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link