Mangar

منگر چنین به چشمم، ای چشمِ آهوانه
ترسم قرار و صبرم، برخیزد از میانه
ترسم به نام بوسه، غارت کنم لبت را
با عذر بی قراری، این بهترین بهانه

ترسم بسوزد آخر، همراهِ من تو را نیز
این آتشی که از شوق در من کشد زبانه

ای رجعت جوانی، در نیمه راه عمرم
بر شاخه ی خزانم، ناگه زده جوانه
چون شب شود از این دست، اندیشه ای مدام است
در بر کشیدنت مست، ای خواهش شبانه

ای مرده در وجودم، با تو هراس توفان
ای معنیِ رهایی، ای ساحل، ای کرانه!
جانم پر از سرودی ست، کز چنگ تو تراود
ای شور! ای ترنم! ای شعر! ای ترانه!
ای شعر، ای ترانه

منگر چنین به چشمم، ای چشمِ آهوانه
ترسم قرار و صبرم برخیزد از میانه
ترسم به نام بوسه، غارت کنم لبت را
با عذر بی قراری، این بهترین بهانه

منگر چنین به چشمم، ای چشمِ آهوانه
ترسم قرار و صبرم برخیزد از میانه



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link