Rafteh Rafteh

همه خسته
هرکی بوده زده بازیو الان اون بسته
حسو دیگه نداره بعد شیفت تا هفت که
میخوابه اون خسته
منتظر روزی که جمع کردناش بسش
بشنو اون پیدا کنه یه ارامش پرمزه

رفته رفته
پیر شه و چیزی نمونه براش جز لسه
یا یه بوسه ی تلخ که کرده ترکش
هاش هنوز مونده توی قلبش
دیگه نا نداره ادامه بده و
همچی میره از دستش
و روزا میرن همه ولی
چیزی که براش میمونه اون غمه
و مونده ردش اونم روی قبرش
یو
دیگه نه
دیگه من
دیگه بس
خسته شدم انقد روزا زود رفت
منم وایسادم
مث یدونه خر
نگاش کردم تکون دادم سر
بدون اینکه بهش بگم
بر
گرد
روزا گذاشتن
منم بپشمم
برام مهم نی اصن
آینده چیه اصلا
میگم
دیگه نمیتونم من ادامه بدم
من خر
میگم
میگم
میگم چیه سر و تش
تهش اگه بمیریمم میریم با سر توی قبر



Credits
Writer(s): Kia Shamlou
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link