Nisty

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست!!
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست!!
مرا در اوج می خواهی! تماشا کن،تماشا کن...
دروغین بودم از دیروز،مرا امروز حاشا کن!!
در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها!!

فقط اسمی بجا مانده از آنچه بودم وهستم!!
دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم به خودکرده گرفتارم
بجز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟؟
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رهاکردند
همه خود درد من بودند گَمان کردم که هم دردند...

شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پُل پرواز من بودند
گره افتاده در کارم به خودکرده گرفتارم
بجز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رهاکردند
همه خود درد من بودند گَمان کردم که هم دردند
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رهاکردند
همه خود درد من بودند گَمان کردم که هم دردند



Credits
Writer(s): Zoland Zoland
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link