Parvaz

من و تو دو تا پرنده تو قفس زندونی بودیم
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم
ابر و بارونو میدیدیم اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود

اما یک روز اونایی که ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پر دادن و جاتم یه دونه آینه گذاشتن
من خوش باور ساده فکر می کردم روبرومی
گاهی اشتباه می کردم من کدومم تو کدومی

با تو زندگی می کردم قفس تنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد عشق پر زدن تا باغو

اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکست و آینه افتاد و ترک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم

تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد
من تن خسته رو حتی یه دفه یادت نیفتاد
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز



Credits
Writer(s): Armin Hashemi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link