Fazaye Tohi

فضای این شب تهی، چه بی تپش، چه بی صداست
برای من که راهی ام، که تشنه رهایی ام
رهایی از گذشته ها و رفته ها

رهایی از گذشته ها، رسیدنِ به انتهاست
برای من که خسته ام، که بی ثمر نشسته ام
تکیده ای درون خود شکسته ام

جز اسم تو جاری نشد هرگز به لب عبارتی
اما دریغ در حرف تو هرگز نبود صداقتی
از تو به این مرز شب بی انتها رسیده ام

من خسته از این ظلمتم، بیزارم از فریب تو
تو راهی سپیده ای، خورشید من نصیب تو
اما من از خورشید و از سپیده دل بریده ام

فضای این شب تهی، چه بی تپش، چه بی صداست
برای من که راهی ام، که تشنه رهایی ام
رهایی از گذشته ها و رفته ها

رهایی از گذشته ها، رسیدنِ به انتهاست
برای من که خسته ام، که بی ثمر نشسته ام
تکیده ای درون خود شکسته ام



Credits
Writer(s): Maleki Maleki
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link