Days of Song and Sorrow (Roozhaye Taraneh Va Andouh)

روزهای بهانه و تشویش
روزگار ترانه و اندوه
روزهای بلند و بی فرجام
از فغان نگفته ها انبوه
روزگار سکوت و تنهایی
پی هم انس خویشتن گشتن
سالخوردن به کوچه های غریب
تیغ افسوس بر فراغ آوردن

من از این خسته ام که می بینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوارهای تو در تو
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
من از این خسته ام که می بینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوارهای تو در تو
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست

روزهای دروغ و صد رنگی
پوچ و خالی ز دل سپردن ها
روزگار پلید و دژخیمی
بر سر دار یار بردنها
روزگار هلاک بلبلها
جغدها را به شاخه ها دیدن
روزگاری که نیست دیگر هیچ
در کت مردها پلنگیدن

من از این خسته ام که می بینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوارهای تو در تو
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
من از این خسته ام که می بینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوارهای تو در تو

هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست



Credits
Writer(s): Aslani Aslani
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link