Yekira Doust Midaram

یکی را دوست می دارم
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم
نگاهش می کنم شاید...
شاید بخواند از نگاه من که او را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند، وای

به برگ گل نوشتم من...
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس...
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند

صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم، تو را من دوست می دارم
ولی ناگه...
ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالا مال درد اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم

در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی؟
در جهان صدها هزاران پاکباز در سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم

من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره می سوزد تنم از عشق، امید طَرب دارم
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالا مال درد اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم
من عاشق عاشق شدنم



Credits
Writer(s): Traditional
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link