Bi Saranjaam

در حریر گیسوانت
دل زمانی خانه می کرد
شکوه ها از بی قراری
با من دیوانه می کرد
با نگاه تو نگاهم
روزگاری آشنا بود
در سکوت مبهم ما
بر جهان فریاد ما بود

میشکفت از خنده تو
صد چمن گل در خیالم
از دو چشم مست تو هر شب
می شد افسون شور حالم
هر سحر با یادت از خواب
چشم خود را می گشودم
روزگاری با خیال تو
عاشقی دیوانه بودم

ای دو چشم مست شهلا که تو را
دیده ام هر روز و هر شب همه جا
بعد از این ناز تو دیگر نکشم
می کنم خود را از دام تو رها

ای سراپا نقش نومیدی
ای سراسر بی وفایی
حیف از آن احساس پاک من
با تو حیف از آشنایی

ای دو چشم مست شهلا که تو را
دیده ام هر روز و هر شب همه جا
بعد از این ناز تو دیگر نکشم
می کنم خود را از دام تو رها

ای سراپا نقش نومیدی
ای سراسر بی وفایی
حیف از آن احساس پاک من
با تو حیف از آشنایی



Credits
Writer(s): Traditional
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link