Abendlied - Instrumentalversion

انسان
نظرات (3)
این حقیقت باطن توست...
تخریب شده, زشت و بیمار است...
عزادار سیاه پوش
شاهین الان مد شده با قضیه اسیدپاشی شوخی میکنن آب میپاشن تو صورت دخترا تو خیابون ...
این شوخی کثیف رو با منم امروز کردن ...
خیلی ترسیدم ...
گفتم دیگه صورتم نابود شد ...
نمیتونم توصیف کنم تا چه حد ترسیدم ...
وحشتناک بود ...
خیلی بیشعورن بعضیا ...
این جملات دختر جوانى ست كه در تویتر برایم نوشت.
دوباره آن شعر از مارتین نیمولر در برابر چشمانم رژه مى رود: اول سراغ کمونیست ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیست ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودی ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
عزیز باور كن سكوت آخرین سنگر نیست.
تجویز سكوت براى یك جامعه ى عقیم شده، در بهترین حالت مانند مرفین براى معتاد هروئینى ست.
حالا جامعه ى ما معجونى است از بى تفاوتى و تمسخر.
جامعه اى كه ابتداى دهه ى شصت، قتل عام سربازان و درجه داران و نظامیان دوره پهلوى را دید و سكوت كرد.
بعد مجاهد و فدایى را قتل عام كردند و سكوت كرد.
بعد كردها را تكه تكه كردند و سكوت كرد.
بلوچستان را تحقیر كردند و سكوت كردیم.
ترك ها و گیلك ها و لرها را به مسخره كشاندند و سكوت كردیم.
سال شصت و هفت آمد و كیلو كیلو انسان را كشتند و خاوران غمگین و فراموش شده ...
و سكوت كردیم.
هجده تیر بى سرانجامى نشستیم و بى پناهى دانشجویان را نگاه كردیم و سكوت كردیم.
قتل هاى زنجیره اى شد و سكوت كردیم.
واى جان آدم آتش مى گیرد وقتى محمد مختارى و پوینده و سیرجانى ها را به یاد مى آورى.
بعد جنبش سبز شد و نوشابه ها شمشیر شد و در ماتحت معترضان فرو رفت و سكوت كردیم.
این اواخر زندانیان را لخت مادرزاد در زندان به نمایش گذاشتند و سكوت كردیم.
حالا روى دختران و زنان و خواهران و عزیزان مان اسید مى پاشند.
باز هم سكوت مى كنیم؟ نه.
راه حل بهترى نیز هست.
فلاكت مان را به مضحكه مى كشیم.
بازى مى كنیم.
كسى روى مردان و پسران مان كه اسید نپاشیده!!!
زن مگر چیزى بیش از چند سوراخ براى تخلیه ى مردان ست؟!
سكوت نمى كنیم، مسخره مى كنیم.
آب وحشت روى صورت دختران مان مى پاشیم تا از یاد نبرند در كجاى جهان نفس مى كشند.
انسان آن فراموش شده ترین مفهوم، آن غائب لگدمال شده و لجن مال شده زیر عناوین دین و میهن و اخلاق است.
سیستم اسیدپاش، امید و تدبیر را در شیشه هاى پلاستیكى روى صورت قربانیان منتخب مى پاشد.
رسانه ى ملى سكوت مى كند.
دولت سكوت مى كند .
آنها هم كه تصور طعم اسید را نمى شناسند، موضوع را به مسخره و شوخى مى كشند.
تعجب نكن عزیز، این حقیقت ماست.
ما از چهره هاى له شده ى قربانیان اسید متنفریم، چرا كه ظاهر آنها شبیه باطن ماست.
تخریب شده، بیمار و زشت.
ه



Credits
Writer(s): F. Mendelssohn, R. Sprague
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link