Simin Bari

سیمین بری، گل پیکری، آری
از ماه و گل، زیباتری، آری
همچون پری، افسون گری، آری
دیوانه رویت منم، چه خواهی دگر از من
سرگشته کویت منم، نداری خبر از من

هر شب که مه بر آسمان
گردد عیان دامن کشان
گویم به او راز نهان
که با من چه ها کرد
به جانم جفا کردی

هم جان و هم جانانه ای اما
در دلبری ولی افسانه ای اما
اما ز من بیگانه ای اما
آزرده ام خواهی چرا، تو ای نوگل زیبا
افسرده ام خواهی چرا، تو ای آفت دل ها

عاشق کشی، شوخی، فسون کاری
شیرین لبی اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
می سوزم از هجران تو، نترسی ز آه من
دست من و دامان تو، چه باشد گناه من

دارم ز تو نامهربان
شوقی به دل شوری به جان
می سوزم از سوز نهان
ز جانم چه می خواهی
نگاهی به من گاهی

یا رب برس امشب به فریادم
بستان از آن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمانی دمی چهره بنماید
تا شاهد امید منی ز رخ پرده بگشاید



Credits
Writer(s): Jamshid Shaybani
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link