Simorq: Sām and Zāl

فرود آمد از تخت سام سوار
به پرده درآمد سوی نوبهار
چو فرزند را دید مویش سپید
ببود از جهان سر به سر ناامید

سوی آسمان سر برآورد راست
ز دادآور آنگاه فریاد خواست

که ای برتر از کژی و کاستی
بهی زان فزاید که تو خواستی
اگر من گناهی گران کرده ام
وگر کیش اهریمن آورده ام

(چه گویم که این بچه دیو چیست)
(پلنگ دو رنگ است یا خود پریست)
(بخندند بر من مهان جهان)
(از این بچه در آشکار و نهان)
(بگفت این به خشم و بتابید روی)
(همی کرد با بخت خود گفتگوی)
(بفرمود پس تاش برداشتند)
(از آن بوم و بر دور بگذاشتند)

به جایی که سیمرغ را خانه بود
بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز
برآمد بر این روزگاری دراز
نهادند بر کوه و گشتند باز
برآمد بر این روزگاری دراز

(همان خُرد کودک بدان جایگاه)
(شب و روز افتاده بُد بی پناه)
(همان خُرد کودک بدان جایگاه)
(شب و روز افتاده بُد بی پناه)



Credits
Writer(s): Hamid Motebassem
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link