Mehmane Nakhoondeh

برای گفتن من، شعر هم به گِل مانده
نمانده عمری و
نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده
صدا
صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا
به پیش درد عظیم دلم خجل مانده
از دست عزیزان چه بگویم، گله ای نیست
گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه
هر لحظه جز این دسته مرا مشغله ای نیست

از دست عزیزان چه بگویم؟ گله ای نیست
گله ای نیست
گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست
حوصله ای نیست
حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست
چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
فاصله ای نیست



Credits
Writer(s): Maghsadi Maghsadi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link