Shab Bood Biabaan Bood

شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بیجان بود

در فکرآن سیمینبر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل

میخواستمش او را از جان و دل
میبردمش با خود سوی منزل

گیسویش، از باد و باران گشته آشفته
هر تار مویش گویی هزاران راز نگفته

روزی که دل دادم نمیره از یادم
لحظه ای که به دامش افتادم

با لبهای چون قند، بر رویم زد لبخند
برد آنهمه رنج و غم از یادم



Credits
Writer(s): Shahpouri Shahpouri
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link