Yade Del

نشد یک لحظه از یادت جدا دل
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!
ز دستش یک دم آسایش ندارم
نمی دانم چه باید کرد با دل ؟
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل، مصیبت دل، بلا دل
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!
از این دل داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم خدا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و زکویت برنخیزد
زهی ثابت قدم دل باوفا دل
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!
زهی دل! آفرین دل!
مرحبا دل! مرحبا دل!



Credits
Writer(s): Traditional
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link