Geryeh Amanam Nemideh

غروبا وقتی که خورشید آفتابو رنگ می زنه
غم تو جون می گیره باز دلمو چنگ می زنه
ناله مرغ قفس تا توی گوشام می شینه
مژه هام از باغ چشمام گل شبنم می چینه

دل درمونده من چه بلاها کشیده
از پریشونی و غم جون به لب هام رسیده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده

سوت و کوره همه جا بی تو و تاریکه شبا
چی بگم قصه تنهایی نشسته رو لبام
سرد و یخ بسته چو روزای زمستون دلم
به خدا خون دلم خون دلم خون دلم

یه بهانه یه دو رنگی و فریبی که گذشت
یه امید و یه پناه و یه شکیبی که گذشت
دیگه اون قصه غم ها رو کی باور می کنه
قصه غصه ها رو کی دیگه از سر می خونه

دل دیوونه من چه بلاها کشیده
از پریشونی و غم جون به لب هام رسیده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده
می خوام حرفی بزنم گریه امونم نمی ده



Credits
Writer(s): Haydari Haydari
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link